به گزارش مشرق، طی تابستان سال 2017 میلادی شاهد بودیم پس از کارشکنیهای فراوان تشکیلات خودگردان فلسطین در خدماترسانی به نوار غزه، جنبش حماس اقدام به تشکیل کمیتهای با نام کمیته اداری کرد که این کمیته همانند یک دولت اداره امور را در دست گرفت. این اقدام حماس با مخالفت تشکیلات خودگردان مواجه شد. حماس در این میان تلاش کرد با مذاکره با محمد دحلان، عضو منفصل جنبش فتح ، وی را برای کمک به غزه به کار گیرد.
اما بهیکباره با سفرهای متعددی که مقامات حماس به مصر انجام دادند مقرر شد آشتی ملی بهزودی اجرایی شود و دولت وفاق ملی اداره امور را در نوار غزه به دست گیرد. در همین زمان، حماس کمیته اداری را منحل کرد و هیئتی از مصر بهریاست رئیس دستگاه امنیتی مصر به نوار غزه سفر کرد تا مقدمات لازم برای حضور دولت وفاق ملی را فراهم کند.
بهظاهر دو طرف اصلی این پرونده جنبشهای فلسطینی حماس و فتح هستند اما همگان میدانند که جنبش فتح بدون چراغ سبز صهیونیستها بهسمت آشتی ملی نمیآید. از سویی آمریکاییها اجازه نخواهند داد بدون تأمین نظرشان این پرونده شکل بگیرد. در وجه دیگر این پرونده مصر قرار دارد که در این پرونده حاضر است چرا که مصر بهعنوان سرپرست این پرونده از آغاز آشتی ملی در آن حضور داشته است، لذا باید 5 طرف را در این پرونده حاضر و تأثیرگذار مستقیم لحاظ کرد.
اینکه این پرونده امروز دوباره فعال شده و از سوی همه طرفهای مرتبط با آن در داخل و خارج فلسطین در حال پیگیری است محل سؤال است؛ اینکه چه انگیزهای باعث شده تا طرفهای موجود در این پرونده همگی برای ازسرگیری آن اقدام کنند؟
انگیزههای رژیم صهیونیستی
1. مقاومت؛ معضل اصلی رژیم صهیونیستی
از زمانی که جنبش حماس در سال 2006 در انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین توانست اکثریت آراء را کسب کند صهیونیستها اعلام کردند به هیچ وجه اجازه نخواهند داد جنبش حماس قدرت را در دست گیرد. یک سال بعد هنگامی که حماس حاکمیت نوار غزه را در دست گرفت این مسئله شدت بیشتری یافت و آنها تلاش کردند با روشهای مختلف نوار غزه را ــ که به یک معضل امنیتی برای آنها تبدیل شده بود ــ برای خود امن کنند.
نقطه شروع صهیونیستها جنگهایی بود که از اواخر سال 2008 آغاز شد. آنها در جنگ 22روزه تلاش کردند حماس و مقاومت را در نوار غزه از بین ببرند اما عدمتوفیق آنها در آن جنگ نشان داد برآوردهای آنها از مقاومت اشتباه بوده است. پس از آن در دو جنگ 8روزه 2012 و جنگ 51روزه 2014 تلاش کردند با از بین بردن زیرساختهای نوار غزه، مقاومت را تضعیف کنند. اما این روند برای آنها نهتنها نتیجهای نداشت بلکه با گذشت زمان نشان داد روند معکوس داشته است و مقاومت قویتر شده است، چرا که در جنگ 51روزه صهیونیستها با نوع جدیدی از دفاع مواجه شدند که به هیچ وجه نتوانستند مقابل آن پیروز شوند. این روش، جنگ تونلها بود که از آن روز تا کنون به کابوس صهیونیستها تبدیل شده است، این در حالی است که مقاومت امروز از پهپاد و ارتش سایبری نیز برخوردار شده و بهشدت صهیونیستها را تهدید میکند.
با وجود شرایطی که در بالا ذکر شد صهیونیستها بهترین راهکار را در آشتی ملی میبینند تا از طریق ورود همپیمان و مزدور خود ــ تشکیلات خودگردان فلسطین ــ در غزه نفود کنند و پس از آن کاری برای حل معضل دو دهه خود یعنی مقاومت شکل دهند. صهیونیستها حال که نتوانستهاند مقاومت را از طریق فیزیکی و با جنگ و فشار حذف کنند بهسمت استحاله کردن آن روی آوردهاند.
2. کشف چاههای گاز در سواحل غزه
یکی از مهمترین انگیزههای منطقهای در نوار غزه وجود چاههای گازی است که در نزدیکی سواحل نوار غزه قرار دارد. در سواحل غزه دو چاه گاز وجود دارد؛ نخستین چاه که به چاه دریایی مشهور است 28 میلیارد مترمکعب و چاه دوم 3 میلیارد مترمکعب ذخیره گازی دارند. این دو چاه گاز در عمق 603متری دریا، بین مدار 30 و 35 قرار دارند. وجود مقاومت در نوار غزه قطعاً مانعی بر سر بهرهبرداری صهیونیستها از این منابع خواهد بود.
صهیونیستها برای اینکه بتوانند از این منابع استفاده کنند اقدام به ارائه طرحهای متفاوتی کردهاند. غیر از پرونده آشتی ملی آنها طی تابستان 2017، طرحی را با عنوان جزیره مصنوعی ارائه کردند تا براساس آن جزیرهای مصنوعی در فاصله 8کیلومتری غزه ایجاد شود و از طریق آن کالاهای اساسی مورد نیاز مردم غزه به این منطقه منتقل شود. این طرح ظاهری انساندوستانه دارد اما اگر جزیره مصنوعی ایجاد شود در حقیقت مانعی مقابل فلسطینیها خواهد بود تا به منابع گازی سواحل غزه دست نیابند.
3. غزه، جایگزین کرانه باختری
صهیونیستها از همان آغاز اشغال فلسطین روی تمامی فلسطین تاریخی سرمایه گذاری کردهاند، در این میان کرانه باختری رود اردن که یهودیان و صهیونیستها از آن با عنوان یهودا و سامریه یاد میکنند برای آنها اهمیت ویژهای دارد. میزان این اهمیت را میتوان در سرمایه گذاری کلانی که صهیونیستها در شهرکهای یهودینشین این منطقه و ساختار امنیتی حاکم بر آن کردهاند مشاهده کرد. طی 5 سال گذشته این حرکت صهیونیستها تندتر شده و به نظر میرسد آنها قصد دارند بهزودی این منطقه را به سرزمینهای اشغالی سال 1948 ملحق کنند. در این برهه تشکیلات خودگردان که مدعی حاکمیت بر کرانه باختری است مهمترین مانع محسوب میشود، لذا آنها با فعال کردن پرونده آشتی ملی میتوانند تشکیلات خودگردان را با میدان آمدن یک رقیب قوی چون حماس یا عقب بزنند یا وادار به دادن امتیاز کنند، لذا الحاق کرانه باختری یکی از انگیزههای اساسی صهیونیستها برای فعال شدن پرونده آشتی ملی در فلسطین است.
جمعبندی
رژیم صهیونیستی با وجود انگیزههای فراوانی که برای حاکمیت بر نوار غزه دارد اما بهدلیل وجود منابع گازی قابل توجه در سواحل غزه، تلاش برای الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی و خلاصی از مقاومت، مایل است پرونده آشتی ملی در این مرحله دوباره فعال شود و از آن مهمتر اینکه به نتایجی کوتاه نیز برسد.